مدح امام محمد باقر علیه السلام
معلوم شد می از هیجان دور بوده است دور از لبت مكدر و مخمور بوده است ایـن آفــتــابِ در پـی تـحــقـیــق، آمــده در بُعـدِ نـاشـناخـتـهات كـور بوده است حتی تحـیـری كه بدست تو میشكـافت از جایگـاه حاجت خود دور بوده است مردی كه با لبش، دَمِ شمشیر را شكافت در پـنجـۀ مناظـره محـصور بوده است چشمان تو كه كشف شدند، آسمان نوشت خورشید هم شعاعی از انگور بوده است در سـســتـی مــداوم دار الـخــلافـههـا پلكت به حل مسئله مشهـور بوده است طوری زمین به جاذبه ات، خیره مانده بود انگار، محوِ آتشی از (طور) بوده است وقتی كه علم،صورت خود را در آب دید باور نداشت هـالهای از نور بوده است معـلـوم شد برای به معـراج خـوانـدنت هر شب هـزار آیـنه مـأمـور بوده است مـولا! قــلـم ســـوادِ ثـنـایـت نـداشــتــه! این شعر هم ز وصف تو معذور بوده است یك عمر، لب به نام تو وا كـردهام ولی از من هـمین مـقدمه، مقـدور بوده است |